گزارش یک دانشجوی محکوم به مرگ در باره روند دادرسی های خیرعادلانه در ایران

 

گزارش زیر توسط یک دانشجوی زندانی که به جرم قتل دستگیر و محکوم به اعدام شده است جهت انتشار برای "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" ارسال شده است. او در حال حاضر در زندان گوهردشت کرج در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برد.

 

اینجانب ش.پ یک محکوم به اعدام مشکلات و چالشهای حقوقی و اجتماعی و حقوق بشری جستار را تشریح می نمایم.باشد یک کمکی برای فعالان و مدافعان حقوق بشر و ایشان را در راه پیگیری و لغو این قانون یاری رساند.


1- دادگاه تشریفاتی و حکم از قبل مشخص؛ در دادگاه های ایران شخصی که مرتکب قتل گردید حکمش از پیش مشخص است و قانع کردن دادگاه به دفاع از خود،محجور یت(بیماری حاد روحی) متهم یا قتل غیر عمد برای یک فرد عادی که بسیجی،سپاهی ،پلیس یا از اقوام یکی از وزرا و وکلا نباشد غیر ممکن و محال است.


2- شکنجه ها ی آگاهی (بازجویی فنی) و گول زدن متهم و عدم اجازه استفاده از وکیل در اداره نیروی انتظامی و بخش آگاهی وقتی بازپرس از واژۀ بازجویی فنی استفاده می کند معنی و مفهوم آن این است که متهم باید آنقدر شکنجه شود تا قتل را گردن بگیرید و این خود به معنی مجوزی قانونی برای شکنجه می باشد بسیاری از مواقع هم بازپرس و مامورین آگاهی با وعده بیان اینکه چاره ای نیست جز اینکه کسی باید این قتل را گردن بگیرد و اگر چنین کنی ما قتل را غیر عمد خواهیم کرد و محکوم به پرداخت دیه می شوی و اکنون با سند آزاد هستی متهم را فریب داد و اعتراف کذب می گیرند در ضمن تا پایان مرحلۀ بازپرسی متهم حق داشتن وکیل قانونی و حتی مشاوره را ندارد.
3- عدم توجه به شهود قاتل ؛اداره آگاهی و بازپرسی و حتی قاضی هیچ توجهی به شهود و مدارک ونفع متهم را ندارند
.


4- قاضی خانواده مقتولند و پرونده قتل فارغ از وقوع و میزان تقصیر طرفین در نهایت قاضی اصلی خانواده مقتول می باشند و تمام حکم ها به اعدام یا رضایت به هر قیمتی ختم می گردد چه بسا متهم در دفاع از خود مرتکب قتل شده باشد و اگر وی پیش دستی نمی کرد اکنون وی بجای مقتول مرده بود.


5- استاندارد نبودن شناسائی در آگاهی ، بطور مثال در پرونده من شهود فقط می دانستند که قاتل فردی درشت اندام و ورزشکاری است به همین علت مامورین چندین فرد ریز نقش و لاغر در کنار آن قرار دادن تا شهود حتما بر روی من دست بگذارند.جالب است که بنده یک برادر دو قلو هم دارم .


6- عدم توجه به سابقه کیفری قاتل و مقتول ؛ در دادگاه اینجانب قاضی کوچکترین توجهی به دانشجو بودن و عدم سوء پشینه بنده و سوابق کیفری متعدد مقتول مبنی بر مواد مخدر و سرقت نداشت در پرونده اینجانب مقتول یک بسیجی معتاد و دزد بود که سابقه اخاذی،یاجگیری و دزدیهای وی را در محل را همه می دانستند و دادگاه هیچگونه توجهی به میزان بالای مواد مخدر در خون مقتول نداشت.
7- عدم طبقه بندی قتل ها و درگیریها و تمایز آنها با جنایت و جنایتکاران ؛ باری هر چه باشد قتل در یک درگیری خیابانی یا کسی که در راستای حفظ کیان خانواده با سرقی درگیر می شود با یک جنایت از پیش طرحی شده تفاوت دارد


8-اختیار مطلق شاکی از تعیین دیه ؛متهم قبول کند یا رضایتی به هر قیمتی یا اعدام تا جایی که شاکی در بعضی از پرونده ها روی یکی از دختران یا زنان منصوب به شاکی دست می گذارد و ازدواج با وی را شرط رضایت قرار می دهد.


9- گروگان گرفتن اعضای خانواده متهم به قتل در صورت عدم اعتراف یا متواری بودن متهم و شکنجه اعضای خانواده در آگاهی در این رابطه باره مثالهای فراوانی را عینا مشاهده نموده ام .


10- وکالت بی فایده ؛ در پرونده های قتل گرفتن وکیل یک خرج اضافه و بی فایده است زیرا حکم از پیش تعیین گردید. قیمت یک وکیل جنایی از 20 تا 100 میلیون تومان است.


11- پزشکی قانونی در ایران ؛ پزشکی قانونی دقیق و حرفه ای وجود ندارد و همین حداقلی که موجود است نیز با بی توجهی دادگاه روبرو است و دادگاه هیچ گونه توجهی به ضرباتی که مقتول به قاتل وارد کرده و مقدم بودن ضربات می کند.


12- عدم توجه به علت وقوع قتل ؛ در دادگاههای ما قاضی هیچگونه توجهی علت،انگیزه وقوع قتل و در نهایت تعیین میزان محکومیت ندارد
.


13- عدم نگهداری در فضای مناسب محکومین به اعدام قصاص و عدم تفکیک شخصیتی آنها
14- برخورد توهین آمیز حتی در دادگاه حتی تا جایی که جواب دادن به سئوالات قاضی با دست بند و پابند و 2 سرباز بسته شده به متهم می باشد.


15 – تفاوت در میزان مجازاتهای یک جرم بسته به اتفاق افتادن در بعضی ما ه ها (ما ه های حرام ) دارد.
16- نوع اعدام ها به شیوه قرون وسطایی است


17- عدم وجود واحدی بصورت واقعی بنام صلح و سازش جهت صحبت و گرفتن رضایت (در زندانهای ایران واحدی صوری و غیر کارآمد به این نام وجود دارد که هیچگونه کار و حرکتی برای متهم تا زمانی که شاکی رضایت میدهد انجام نمی دهد بدیهی است در آن زمان صلح و سازش خود صورت گرفت ! و دیگر نیازی به این واحد نیست)


18 – توانایی خانواده مقتول به هر چند بار که می خواهد جهت بردن زیر چوبۀ دار و برگرداندن قاتل و بعد اجرای حکم .شایان ذکر است هر بار به پای چوبۀ دار رفتن با مرگ برابری می کند.
19- در زمان کثرت اعدام ها اعدامیان را بصورت ریلی پای چوبه دار می برند در صورتی که اگر تک تک این اتفاق بیفتد ممکن است باعث شود عواطف انسانی شاکی تحریک شد و رضایت دهد
20- عدم بخشش فرد اعدامی در صورتی که بعد از اولین بار اعدام زنده مانده باشد و دوباره کشیدن او بر بالای دار تا فرد اعدامی کاملا بمیرد.


21 – عدم توجه به تکمیل سن قانونی و اعدام مرتکبین به قتل که هنوز کودک هستند و 18 سال آنها تمام نشد.


22- عدم توجه به وضعیت روحی و روانی متهم به قتل و اعدام آنها تا جای که خود من شاهد اعدام فردی مجنون و عقب افتاده ذهنی بودم .


زندانی ش.پ


مهر 1389